حسنی حسنی ، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 30 روز سن داره

دل نوشته هاي مامان حسني

هديه خداوندبه دنيا اومد

دخترنازنينم سلام بعدازچندروزاومدم با خبراي خيلي خوب هم اومدم انگارهمين چندروزپيش بود كه توپست اعجازخداوندي درمورد يه اتفاق خاص يه معجزه نوشتم وبالاخره اين نه ماه انتظاربه سراومد شنبه گذشته براي سومين بارخاله فائقه براي چكاپ وضعيت خودش وني نيش به بيمارستان رفت و ساعت ده بستري شد ماماني پيش خاله بودن عمومحمدآقا ومامانشون ومن وبابايي هم مضطرب ونگران توسالن انتظار بوديم روز سختي براي همه بود من كه استرسم اززمان زايمان خودم هم بيشتربود وبدنم انگاري شل شده بود اون روز تا شب هيچي نتونستم بخورم به هرحال حدودساعت 4  خاله را براي عمل سزارين آماده كردن سعي مي كردم اشكم درنياد ومثل هميشه با شوخي فضا را عوض كنم  خداراشكرروحيه خاله ا...
30 بهمن 1391

يادگاري

عزيزدلم سلام امروز شنبه چهاردهم بهمن هست الان ساعت هفت ونيم صبحه دراداره ام و دارم مي نويسم بقدري استرس دارم كه حدنداره فقط به خودم گفتم اين چندخط را بنويسم تا ماندگاربشه انشالله امروز انتظاربراي اومدن يه فرشته به سرمي رسه خاله وعمو رفتن دنبال ماماني كه باهم برن بيمارستان منم تا چنددقيقه ديگه راه مي افتم وميرم چون بيمارستان به اداره من نزديكه الهي ني ني خاله به راحتي وآسوني به دنيا بياد وخاله وني نيش سالم وسرحال باشن الهي امين راستي يه سال پيش تو همچين روزي يعني زماني كه تو دوسال ودوماه وپنج روزه بودي شيرت را قطع كردم واين كاربقدري براي من سخت بود كه به خودم مي گفتم كي بشه سال ديگه اين وقت وحالا يكسال گذشته واقعا چه زود مي گذره س...
14 بهمن 1391
1